گلنار قلعه خانی؛ مجتبی دورودی
چکیده
از جمله واژگانی که در برابر دگرگونیهای زبان ایستادگی بیشتری از خود نشان میدهند و ساختار کهن آنان کمتر دستخوش تغییر میگردد جاینامها و نام مکانها در حوزههای جغرافیایی فرهنگی است. گسترش زبان فارسی معیار بسیاری از ساختارِ واژگانِ کهن را در نمودگاه زدایش و دگرسانی قرار میدهد؛ هر چند که نمیتوان جاینامها را از این روند ...
بیشتر
از جمله واژگانی که در برابر دگرگونیهای زبان ایستادگی بیشتری از خود نشان میدهند و ساختار کهن آنان کمتر دستخوش تغییر میگردد جاینامها و نام مکانها در حوزههای جغرافیایی فرهنگی است. گسترش زبان فارسی معیار بسیاری از ساختارِ واژگانِ کهن را در نمودگاه زدایش و دگرسانی قرار میدهد؛ هر چند که نمیتوان جاینامها را از این روند جدا دانست، ایستادگی این واژگان در خاطرۀ جمعی مردمانِ هر سرزمین ضامن ماندگاری آنهاست؛ نامهایی که از گذشتههای دور با ما سخن میگویند. امروزه به خاطر عدم آشنایی با ساختارِ کهنِِ چنین جاینامهایی، داستانها و روایتهای عامیانهای پیرامون معنای آنها شکل گرفته است که میتوان از آنها با عنوان ریشهشناسی عامیانه نام برد. پژوهش حاضر کوششی است در شناساندن، معرفی و بررسی ریشهشناختی پارهای از جاینامها در شهر شیراز که دارای ساختاری کهن هستند و هنوز در میان گویشورانِ این شهر بهکار برده میشوند؛ نامهایی چون: بالاکفت، برمدلک، پایِکُتا، تاقِ اُسکرو، تُلپَروَست، تلخدِش، دراک، دَرکی، دهکُرِه، دُزَک، فهندژ، قلات، قُمشه، کَتَسبِس، کُشَن، کفترک و گویم. جاینامهایی که با وجود دیرینگی هنوز به همان شکل کهن در میان گویشورانِ شهر شیراز خوانِش میشوند؛ هر چند که از معنای نهفته در آنها آگاهی چندانی وجود ندارد.